لطفا صبر کنید

کشتی گرفتن پیامبرصلّى اللّه علیه و آله
 
مذهبی
وبلاگی کاملا مذهبی
 

 

کشتی گرفتن پیامبرصلّى اللّه علیه و آله

حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله مدّتى پس از آن كه به رسالت و نبوّت مبعوث شد، روزى از شهر مكّه به سوى ابطح خارج گشت ، در بین راه چوپانى بیابان نشین را دید كه مشغول چرانیدن گوسفندان خود مى باشد.




ادامه مطلب ...

ابراهیم اسمائیل
ناگهان تمام افراد قبیله ((جرهم ))
(28) با صداى پاى اسبى كه به سوى قبیله چهار نعل مى تاخت ، از خیمه هاى خود، بیرون پریدند.



ادامه مطلب ...

جمجمه انوشیروان سخن مى گوید

اى جمجمه ! تو را قسم مى دهم ! بگو من كیستم و تو كیستى ؟



ادامه مطلب ...

 


روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای


بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوق? شدو به نظر رسید 
که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه 
کمک کندو با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه 
اش ضعی? و بالهایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد . او انتظار داشت 
پر پروانه گسترده و مستحکم شود واز جثه او محا?ظت کند اما چنین نشد . در واقع پروانه 
ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد . و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند . آن شخص 
مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه 
قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان 
پرواز دهد . گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ
مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم - به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم 


پرواز کنیم

منبع:http://neayesh.parsiblog.com

حضرت امیرالمؤ منین ، امام علىّ علیه السلام حكایت نمایند:

روزى ابوذر غفارى دچار تَب و لرز شدیدى شده بود،

 من به محضر مبارك رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله آمدم وگفتم : یا رسول اللّه ! ابوذر غفارى مبتلا به مرض سختى شده است



ادامه مطلب ...

وزی بهلول، پیش خلیفه " هارون الرشید " نشسته بود . جمع زیادی از بزرگان خدمت خلیفه بودند . طبق معمول ، خلیفه هوس كرد سر به سر بهلول بگذارد. در این هنگام صدای شیحه اسبی از اصطبل خلیفه بلند شد. خلیفه به مسخره به بهلول گفت: برو ببین این حیوان چه می گوید ، گویا با تو كار دارد.
بهلول رفت و بر گشت و گفت: این حیوان می گوید: مرد حسابی حیف از تو نیست با این" خر ها " نشسته ای. زودتر از این مجلس بیرون برو. ممكن است كه : " خریت " آنها در تو اثر كند.

منبع

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد

درباره وبلاگ

خدایا من در قلب کوچکم چیزی دارم که تو در عرش کبریاییت نداری. من چون تویی دارم و تو چون خود نداری...
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پیوندهای روزانه
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مذهبی و آدرس smashcc.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 78
بازدید دیروز : 195
بازدید هفته : 273
بازدید ماه : 471
بازدید کل : 48535
تعداد مطالب : 113
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1



سايبري ها ديدار با رهبري مي خواهند جنبش  وبلاگی حمایت از طلبه سیرجانی